#جزیره_کشف_نشده 🌴 پارت۵۴ 💚

گایون: چیشده ارباب؟
ــ فقط برو آب معمولیو چن تا دستما بیار.
گایون: چشم.
باید تبشو اول پایین بیارم. رو تختش گذاشتم. هتشو باز کردم. دستشو گرفتم. داغ بود. گایون آوردشون........
گایون: کمکی لازم دارید؟
ــ نه تو برو. خودم مراقبشم.
گایون: ولی..
ــ گفتم برو.
رفت. زود دست به کار شدم. گوشیمو برداشتمو به جیهوپ زنگ زدم...........
جیهوپ: چیشده باز؟؟
ــ لیندا..
جیهوپ: لیندا چیشده؟
ــ باز اونطوری شده. چیکار کنم؟
جیهوپ: فقط مراقب تب بدنش باش. بیدارشم نکن. فقط بزار خودش بیدار بشه.
ــ اگه اتفاقی براش..
جیهوپ: هیچ راهی هنو براش پیدا نکرده ام. فعلا این کار از دستمون بر میاد.
ــ من نگرانشم. اگه اتفاقی براش بیفته من چجوری جواب پدرشو بدم؟
جیهوپ: پدرش؟
ــ استاد پدر لینداس. بعدا مفصل برات میگم.
جیهوپ: باشه.
زود تماسو قطع کردم. دستمالا را عوض کردم. دستشو گرفتم............
ــ آخه تو چرا اینطوری میشی؟
با صدای در اتاق بیدار شدم. سرمو بلند کردم. تو اتاق لیندا بودم............
+ چرا اینجایی؟
برگشتم. استاد و همسرش بودن. بلند شدم.........
ــ دیشب حالش بد شده بود. تب داشت.






ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts
دیدگاه ها (۰)

#جزیره_کشف_نشده 🌴 پارت۵۵ 💚

#جزیره_کشف_نشده 🌴 پارت۵۶ 💚

#جزیره_کشف_نشده 🌴 پارت۵۳ 💚

#جزیره_کشف_نشده 🌴 پارت۵۲ 💚

پارت ۴۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط